نشريه آمريکايي ويک: آمريکا به ايران بدهکار است
تاریخ انتشار: ۲۳ اسفند ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۱۳۰۳۱۰۴
خبرگزاری آریا- یک نشریه آمریکایی نوشت: واشنگتن با خروج یک جانبه از برجام و وارد کردن خسارات اقتصادی از طریق بازگرداندن تحریمها، به ایران بدهکار است.
به گزارش خبرگزاری آریا، نشریه «ویک» روز جمعه در یادداشتی به قلم «برایان کوپر» نوشت، «جو بایدن» رئیس جمهور آمریکا باید تحریمها علیه ایران را برداشته و برای بازگشت به برجام، حسن نیت نشان دهد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در این یادداشت آمده است: «جو بایدن در تبلیغات انتخاباتی خود در سال 2020 وعده داد که هر تلاشی که بتواند برای بازگشت به برجام انجام خواهد داد، اما پنجاه روز پس از آغاز ریاست جمهوری او، پیشرفتی در این زمینه حاصل نشده و توافق هستهای در آستانه فروپاشی است».
کوپر مینویسد: «اکنون که بایدن رئیس جمهور است، باید بهعنوان بخشی از مذاکرات برای بازگشت به برجام، طیف گستردهای از تحریمهای ایران را لغو کند تا هم حسن نیت خود را نشان دهد و هم در راستای کمکهای بشردوستانه گام برداشته باشد. آمریکا آسیبهای شدیدی به دولت و مردم ایران که در بحران شیوع ویروس کرونا به سر میبرند، وارد کرده است. آمریکا در این خصوص نسبت به ایرانیها دِین به گردن دارد».
وی میافزاید: «در این زمینه، مانع دیپلماتیک این است که دولت بایدن اصرار دارد پیش از لغو هرگونه تحریم، ایران باید به تعهدات خود در این توافق بازگردد، در حالی که ایران عکس آن را طلب میکند. همانطور که بایدن ماه سپتامبر (شهریور) در یادداشتی در سیاِناِن نوشت، "اگر ایران به پایبندی کامل به توافق هستهای بازگردد ایالات متحده به عنوان نقطه آغازی برای مذاکرات متعاقب، به این توافق باز خواهد گشت". در مقابل، «حسن روحانی» رئیس جمهور ایران روز چهارشنبه گفت "آمریکا اولین طرفی بود که توافق را نقض کرد و باید اولین طرفی باشد که به آن بازمیگردد"».
در ادامه این یادداشت آمده است: «بررسی اینکه کدام گزاره درست است، باید به دیدگاهها، تاریخچه دیپلماتیک و بستر راهبردی گستردهتر متکی باشد. درخصوص دیدگاه اول، هیچ بحثی وجود ندارد که ایالات متحده سخت در اشتباه است. ایران با حسن نیت به توافق هستهای پیوست و حتی پس آنکه «دونالد ترامپ»،رئیس جمهور پیشین آمریکا بهطور ناگهانی به آن خیانت کرد، ایران به تعهدات خود پایبند ماند (احتمالاً ترامپ به خاطر نفرتش از هرکاری که «باراک اوباما» رئیس جمهور اسبق آمریکا انجام داده بود و تلاش او برای تشویق جنگطلبان دیوانه). بعد از آن ترامپ دست به ترور «قاسم سلیمانی» فرمانده ایرانی زد که موجب خشم رهبران ایران و عراق شد و چرخهای از خشونتها برای اقدام متقابل را آغاز کرد که تا به امروز ادامه دارد».
کوپر در یادداشت خود میافزاید: «هنگامی که ترامپ تحریمها علیه ایران را بازگرداند، اقتصاد این کشور را به طور اساسی مورد آسیب قرار داد. تورم به سرعت افزایش یافت و در برخی کالاهای اساسی بهویژه مواد دارویی کمبود ایجاد شد. همچنان که بیمارستانهای این کشور بدون دسترسی کافی به اقلام محافظتی و تجهیزات حیاتی برای درمان بیماران مبتلا به کووید-19 تقلا میکردند، این امر به میزان زیادی اوضاع همهگیری ویروس کرونا را در آنجا بدتر کرد. بدون شک هزاران نفر در نتیجه مستقیم اقدامات آمریکا جان خود را از دست دادند».
او در ادامه مینویسد: «علاوه بر این، ایران بهلحاظ تاریخی نیز دلایلی برای عدم اعتماد به آمریکا دارد. در سال 1988 نیروهای آمریکا یک هواپیمای غیرنظامی ایران را هدف قرار داده و 290 را به کام مرگ کشاند. آمریکا در خلال تجاوز عراق به خاک ایران، با پول و تمرینات نظامی و حمایت دیپلماتیک از بغداد پشتیبانی کرد که به طولانی شدن این جنگ به مدت هشت سال و جان باختن بین سیصد هزار تا یک میلیون ایرانی منجر شد و البته که سازمان سیآیاِی در کودتای سال 1953 در ایران نقش داشت».
در این یادداشت آمده است: «از نظر بستر راهبردی، واقعیت این است که صرف نظر از اینکه منافع جدی آمریکا را چطور تعریف کنید، ایران اهمیت چندانی به آنها نمیدهند. ایران کشوری با وسعت و درآمد متوسط در آن سوی کره زمین است. ایران نشان داده بهجز در مواردی که نیروهای آمریکایی بدون دلیل موجه درست پشت درهای این کشور باشند یا مقامات ارشد ایرانی را هدف قرار دهند باز هم بدون دلیل موجه، هیچ تمایلی به حمله به آمریکاییها ندارد. تصور کنید اگر ایرانیها در تمام مرزهای کانادا و مکزیک پایگاه نظامی داشتند، اقتصاد ما را با تحریم تحت فشار قرار میدادند و هر از گاهی اعضای دولت بایدن را هدف قرار میدادند، آمریکاییها چه احساسی پیدا میکردند».
این یادداشت میافزاید: «بهطور خلاصه، ایران تمام دلایل ممکن برای بیرغبتی در برابر مذاکره با آمریکا را دارد. همانطور که بایدن نوشت، آمریکا عهدشکنی کرد و ترامپ با بیملاحظگی، سیاستی را دور انداخت که قصدش امن نگهداشتن آمریکا بود و حالا آمریکا باید اندکی حسن نیت نشان دهد. این حداقل کاری است که میتوانیم انجام دهیم. انجام این کار برخلاف اظهارات جنگطلبان امپریالیست تشنه به خون، موجب کاهش احتمال درگیری آمریکا در یک جنگ غیر قابل پیروزی در فاصله هفت هزار کیلومتری مرزهایش خواهد شد».
کوپر مینویسد: «دریافت دلیل اینکه چرا بایدن همچنان مردد است، کار سختی نیست. دلیل آن توده امپریالیستی است که ظرف سالهای گذشته برای جنگ با ایران مصمم بوده و در حال لابی به نفع اسرائیل و عربستان سعودی است. این نیروها قدرت تأثیرگذاری بالایی در کنگره دارند و به همین دلیل بود که سناتورها وندی شرمن گزینه بایدن بهعنوان معاون وزیر امور خارجه را بهخاطر نقشی که در مذاکرات توافق هستهای داشت سوالپیچ کردند. شخص بایدن نیز مدتها است که در این تحرکات، درگیر است».
وی در ادامه میافزاید: «تصمیم اخیر بایدن در اینکه اجازه داد «محمد بن سلمان»، ولی عهد سعودی از قتل «جمال خاشقجی» ستوننویس روزنامه واشنگتن پست قسر در برود، این امر را به روشنی نشان میدهد. یادداشت او درباره ایران مملو از لفاظیهای تند درخصوص "چالشهای رژیم ایران برای منافع امنیتی آمریکا" است. اما در مورد عربستان سعودی با "متحدی" سروکار داریم که در مواردی به منافع آمریکا ضرر میرساند. با این حال به این دلیل که بن سلمان میلیونها دلار رشوه قانونی در واشنگتن خرج میکند و بخش عمده فرهیختگان آمریکایی هم سادهلوح و فاسد هستند، او میتواند قسر در برود».
کوپر در پایان مینویسد: «تمامی اینها آزمونی بر قصد ادعایی بایدن جهت تغییر در سیاست خارجی آمریکا است. او باید در این راستا، در مقابل ماشین جنگ امپرالیستی و گماشتگان فاسد کشورهای دیگر که میخواهد با ارتش آمریکا مانند اسباب بازی شخصی رفتار کنند، ایستادگی کند. اگر او نتواند این کار را انجام دهد، سابقهاش در خصوص سیاست خارجی اساساً مشابه با دونالد ترامپ خواهد بود».
دولت آمریکا اردیبهشتماه سال 1397 با نقض تعهداتش از این توافق مورد تأیید شورای امنیت سازمان ملل متحد خارج شد. ایران تا یک سال بعد از خروج آمریکا به طور کامل تعهداتش در توافق هستهای را اجرا کرد و به کشورهای اروپایی که وعده جبران آثار این خروج را میدادند برای عمل به تعهداتشان فرصت داد. یکسال بعد که دولتهای اروپایی نتوانستند به وعدههایشان عمل کنند تهران اعلام کرد طبق مفاد مندرج در توافق هستهای طی چند گام تعهداتش در توافق هستهای را کاهش خواهد داد.
اکنون مقامهای دولت بایدن اعلام کردهاند که قصد دارند آمریکا را به توافق هستهای برجام بازگردانند. با وجود این، دولت جدید آمریکا هنوز ساز و کار خود برای بازگشت به توافق هستهای را مشخص نکرده است. اعضای تیم بایدن در اظهاراتی مبهم میگویند قصد دارند از بازگشت به برجام به عنوان مبنایی برای «قویتر و طولانیتر کردن» توافق هستهای استفاده کنند.
جمهوری اسلامی ایران تصریح کرده که با توجه به آنکه واشنگتن طرفی بوده که توافق را نقض کرده و کاهش تعهدات تهران در واکنش به اقدام غیرقانونی آمریکا انجام شده هر گامی از سوی تهران بعد از رفع تحریمها صورت خواهد گرفت.
منبع: خبرگزاری آریا
کلیدواژه: آمریکا ایران توافق هسته ای بازگشت به برجام برای بازگشت رئیس جمهور تحریم ها حسن نیت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۳۰۳۱۰۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
صدایی که از ایران شنیده میشود/آیا معمای طالبان حل خواهد شد؟ / فاصله خاورمیانه تا توافق
به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز سه شنبه ۱۸ اردیبهشت ماه در حالی چاپ و منتشر شد که دیدار رهبر انقلاب و مسئولان و کارگزاران حج و دیدار رئیس اقلیم کردستان با رهبر انقلاب از یک سو و از مذاکره در تهران تا احیای برجام در واشنگتن در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
آیا معمای طالبان حل خواهد شد؟
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با عنوان آیا معمای طالبان حل خواهد شد؟ نوشت: هفته گذشته در جریان یک انفجار در یکی از مساجد شیعیان استان هرات افغانستان هفت نفر از نمازگزاران که یکی از آنها زن بود به شهادت رسیدند. خبر این جنایت توسط رسانههای دولتی و رسمی کشورمان بدون آنکه حساسیتی نسبت به آن نشان داده شود منتشر شد و مسئولان جمهوری اسلامی نیز از کنار آن گذشتند. این روش متاسفانه در زمینه به شهادت رسیدن مردم بیگناه افغانستان در دوره جدید سلطه گروه تروریستی-تکفیری طالبان به یک رویه تبدیل شده و به نظر میرسد در قالب یک قرارداد نانوشته بنا بر اینست که مسئولان ایرانی در برابر مسلمانکشی در افغانستان سکوت کنند. براساس همین قرارداد نانوشته است که به صورت متناوب افراد و جمعهائی از مخالفان سلطه طالبان اعم از سنی و شیعه به شکلهای مختلف توسط عناصری که در ظاهر مشخص نیست چه کسانی هستند جان خود را از دست میدهند و این جنایات که روشن است کار طالبان است در میان سکوت مرموز و حسابشده به فراموشی سپرده میشوند.
درباره این وقایع هولناک، نکات قابل تاملی وجود دارند که لازم است مورد توجه قرار گیرند. تامل مسئولین ارشد نظام جمهوری اسلامی در این نکات میتواند مانع وقوع حوادثی شود که آینده کشورمان را تهدید میکنند.
یک نکته اینست که تقریباً هر هفته یک حادثه تروریستی در افغانستان رخ میدهد که در اثر آن چندین نفر جان خود را از دست میدهند. با توجه به اینکه قربانیان این جنایات معمولاً از میان اهالی استان هرات و مناطق هزارهجات و شیعیان و همینطور ناراضیان اهل سنت و مخالفین سلطه طالبان هستند، کاملاً روشن است که گروه طالبان درصدد پاکسازی قومی، تصفیه مذهبی و ریشهکن ساختن مخالفین خود برآمده و این تصمیم را با قاطعیت اجرا میکند. این جنایت، با تمام موازین اسلامی، انسانی و بینالمللی در تضاد است و سران طالبان باید به خاطر آن محاکمه و مجازات شوند.
نکته دوم اینست که برخلاف ادعای حاکمیت خودخوانده، طالبان با داعش تقسیم کار کردهاند و برای اینکه جنایات به نام حاکمیت ثبت نشود و به وجهه بینالمللی آن لطمه نزند، آنها را به گردن داعش میاندازند و داعش نیز آنها را به گردن میگیرد. این واقعیت را تمام گروههای جهادی افغانستان بارها اعلام کردهاند و روشنترین دلیل صحت آن اینست که حکومت خودخوانده طالبان هرگز هیچکس را به عنوان عامل این جنایات معرفی و مجازات نمیکنند. رسوائی بزرگ جدیدی که گریبانگیر طالبان شده اینست که امیرخان متقی وزیر خارجه این گروه تروریستی هفته گذشته مدعی شد اصولاً داعش در افغانستان حضور ندارد و در همان حال حکومت خودخوانده طالبان جنایتهای داخل افغانستان را به گردن داعش میاندازد!
نکته سوم اینست که حکومت خودخوانده طالبان ادعا میکند افغانستان در امنیت کامل قرار دارد و این ادعا را در بوق و کرنا میکند و از امتیازات خود میداند، ولی برخلاف این ادعا مرتباً اخبار انفجار و ترور از نقاط مختلف این کشور به گوش میرسد. شورای امنیت سازمان ملل نیز در گزارش خود از وضعیت فعلی افغانستان تحت سلطه طالبان اعلام کرد ۲۰ گروه تروریستی در این کشور حضور دارند بطوری که آن را به کانون تروریسم منطقه تبدیل کردهاند. تاملبرانگیزترین واقعیت اینست که گروه طالبان امکانات را برای حضور این گروههای تروریستی فراهم ساخته و آنها را برای برنامههای آینده خود در منطقه آماده میکند.
چهارمین نکته به ایران مربوط است که چند سوال مهم را در خود دارد. یک سوال اینست که اگر وظیفه نظام جمهوری اسلامی اینست که در برابر کشتار مسلمانان ساکت نباشد کمااینکه به این وظیفه اسلامی به درستی در مورد فلسطین و جنایات صهیونیستها عمل میکند، چرا در قبال کشتار مردم مسلمان افغانستان چنین احساس مسئولیتی ندارد؟ سوال دیگر اینست که میان گروه تروریستی-تکفیری طالبان که حتی شورای امنیت سازمان ملل نیز افغانستان تحت سلطه آن را یک کانون خطر برای منطقه میداند چه فرقی با رژیم صهیونیستی وجود دارد که مسئولین ما معتقد به مدارا با این گروه تروریستی هستند؟ سوال سوم اینکه چرا طالبان، داعش، القاعده و سایر گروههای تروریستی تکفیری از ابتدای تاسیسشان تاکنون حتی یک گلوله به سوی رژیم صهیونیستی شلیک نکردهاند و چرا با اینکه در وابسته بودن طالبان به صهیونیسم بینالملل تردیدی وجود ندارد، جمهوری اسلامی ایران با این گروه نرد عشق میبازد؟
و پنجمین نکته اینکه مردم ایران مدتهاست که خطر نفوذ عناصر وابسته به طالبان را در نقاط مختلف ایران احساس میکنند. این احساس خطر تاکنون به شکلهای مختلف از طریق رسانهها و افراد صاحب نظر به مسئولین گوشزد شده و حتی در موارد زیادی ارتکاب جنایت در ایران توسط نفوذیهای طالبان به اثبات رسیده است، با اینحال معلوم نیست چرا مسئولان حاضر نیستند به طالبان از گل نازکتر بگویند و این به یک معما تبدیل شده است. اکنون سوال مهم اینست که بالاخره معمای طالبان چه وقت حل خواهد شد؟
فاصله خاورمیانه تا توافق
جلال خوشچهره طی یادداشتی در شماره امروز ابتکار با عنوان فاصله خاورمیانه تا توافق نوشت: تحولات منطقه با نشانههای متعارض آن هم هرلحظه و به نوبت، ناظران را دچار آشفتگی تفسیری_ تحلیلی کرده است. برخی رخدادها از جمله استمرار گفتگوهای آتشبس در قاهره با حضور مقامهای سیاسی _ امنیتی ایالات متحده؛ چراغ سبز حماس و اسرائیل برای انعطاف در مواضع پیشین خود؛ سفر «رافائل گروسی» مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی هستهای به ایران؛ انتشار برخی اخبار مربوط به گفتگوهای تهران _ واشنگتن در نیورک برای کاهش تنشهای دو طرف؛ ابتکارهای تازه عمان و ژاپن برای ایجاد بستر گفتگوهای تازه میان تهران و غرب بر سر اختلافات هستهای و منطقهای و... از یکسو نشانههای مثبت در حداقل کنترل اوضاع بروز داده است.
از سوی دیگر، اما نشانههای مثبت در لحظه دچار تغییر میشود. این تغییر نیز مربوط به گزارشهایی است که شکست مذاکرات قاهره را با مخالفت حماس و اسرائیل در چگونگی ساختار مفهومی آتسبس در غزه؛ خروج اعتراضی حماس از دور گفتوگوها؛ حمله ارتش اسرائیل به شرق رفح؛ از سرگیری آتشباری میان حزبالله و اسرائیل در جنوب لبنان و در این حال سختی هرگونه توافق تازه میان تهران و آژانس بینالمللی هستهای؛ همچنین ابهامها درباره نتایج رایزنیهای دیپلماتیک میان تهران و واشنگتن را به نمایش میگذارد. به راستی اوضاع به کدام سمت در حال حرکت است؟ تشدید بحران؟ توقف در هر آنچه اکنون هست؟ یا قبول قاعده «شدّت قبل از فترّت» که سرانجام تکلیف همه طرفها را درچارچوب نظم جدید روشن میکند.
هر سه احتمال بالا را با شواهد موجود نمیتوان با قطعیت پیشبینی کرد؛ وقتی هر ساعت، اوضاع متفاوت از ساعتهای پیش از آن است. آنچه اکنون قطعی است؛ نبود قطعیت است. آیا در این صورت میتوان از «بنبست» سخن گفت تا وقتی که هنوز «نقطه تعادل» در روند جاری پیدا نشده است؟ این نقطه وقتی دور از دسترس مینماید که مطالبات هریک از طرفها براساس بازی «صفر و صد» تنظیم شده است. اسرائیل در ازای قبول آتش بس، تسلیم کامل حماس را در دو سطح نظامی و سیاسی میخواهد. حماس با داشتن تنها سرمایه اصلی و گران خود یعنی گروگانهایش، ماندگاری در ساختار سیاسی _ نظامی حکومت فلسطینی در هر شکل را به همراه آزادی دهها فلسطینی در بند اسرائیل طلب میکند. ایالات متحده در سودای توقف درگیریها به شکل مقطعی در خدمت به حداقل شش هدف اصلی است: ۱_ از انزوا خارج کردن اهمیت جنگ اوکراین و توقف سودبری روسیه از ناآرامیهای منطقه. ۲_ ایجاد امنیت تضمین شده برای اسرائیل. ۳_ بازگشت امنیت به دریای سرخ و تردد مطمئن کشتیهای تجاری در این دریا؛ خلیج عدن و بابالمندب. ۴_ رفع هرگونه اخلال در انتقال انرژی از منطقه خلیج فارس؛ ۵_ نزدیک کردن ریاض به قبول عادی سازی روابطش با تلآویو. ۶- استمرار انجماد در تنش جاری تهران و غرب. اما همه آنچه واشنگتن در پی آن است تابع زمانی است که انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده در نوامبر آینده تعیین کننده آن خواهد بود. در این صورت رفتار کنونی واشنگتن نزد طرفهای مقابلش در منطقه، به مثابه رفتار آتش نشانی است که تنها میخواهد دامنه آتش را در محل آتش آنهم به شکل نیمبند کنترل کند. همین مهم سبب میشود که حتی مهمترین متحد او یعنی اسرائیل و دیگر دوستانش در منطقه با تردید به ابتکارهای واشنگتن بنگرند. این تردید حتی دامن اروپائیان را نیز گرفته است. حالا فرانسه و آلمان هم رفته رفته ساز انتقاد را به سیاستهای واشنگتن کوک کردهاند.
وابسته کردن آینده اوضاع به انتخابات نوامبر در ایالات متحده، یعنی قبول هرگونه توافق در حالحاضر مانند ساختن خانه روی شن خواهد بود؛ بنابراین هیچ طرفی نمیتواند به پایداری توافقها دلبسته شود وقتی مبتکر اصلی (واشنگتن) خود در موقعیت ژلاتینی قرار دارد.
تحولات منطقه هر لحظه تصویری متناقض را نزد ناظران به نمایش میگذارد. اگر با قاطعیت گفته نشود که همه چیز در بن بست کامل فرو رفته، اما میشود گفت که خاورمیانه تا نقطه توافق فاصله بسیار و دور از دسترس دارد.
صدایی که از ایران شنیده میشود
محمد اسلامی رئیس سازمان انرژیاتمی طی یادداشتی در شماره امروز ایران با عنوان صدایی که از ایران شنیده میشود نوشت: جمهوری اسلامی ایران در حالی پنجاهمین سالروز تأسیس سازمان انرژی اتمی را جشن میگیرد که بخش مهمی از اهداف راهبردی کشور در صنعت هستهای تحقق یافته است. دستیابی به این اهداف که مرهون هدایتهای داهیانه مقام معظم رهبری مدظله العالی است، در دولت سیزدهم در قالب یک سند جامع و راهبردی تبیین و مصوب شد که ترجمان چشمانداز ۲۰ ساله سازمان انرژی اتمی جهت نیل به اهداف مهم صنعت هستهای کشور است. گزارههای بنیادین این افق بلندمدت، براساس نیاز به توسعه زیرساختهای بنیادین، کسب فناوریهای برتر در حوزههای سلامت، امنیت غذایی، صنعت، محیطزیست و انرژیهای پاک و پایدار است. ازجمله اقداماتی که در قالب این چشمانداز ۲۰ساله و در جهت تسری مزایا و نتایج پیشرفت فناوری هستهای درزندگی آحاد مردم انجامشده باید به برنامهریزی برای افزایش هفت برابری ظرفیت تولید رادیوداروها در کشور اشاره کرد. احداث مرکز جدید تولید رادیودارو در حالی است که هماکنون ۵۰ رادیودارو در گروههای مختلف در داخل کشور تولید شده و ۲۱۰ مرکز پزشکی و درمانی و سالانه حدود یکمیلیون بیمار از خدمات و محصولات سازمان انرژی اتمی بهره میبرند. در زمینه توسعه و افزایش مراکز پرتودهی و پرتودرمانی نیز در سالجاری ۸ مرکز پرتودهی جدید برای اولینبار در کشور احداث و فعال میشود. تا سال ۱۴۰۰، ۶ دستگاه پتاسکن برای خدمات پزشکی در کشور وجود داشت، اما اکنون با تلاشهای صورتگرفته ۱۵ دستگاه به مجموعه دستگاههای پتاسکن افزوده شده است. بخش دیگری از آنچه در قالب این برنامه در دستور کار قرار گرفته، سرمایهگذاری برای دستیابی به ایزوتوپهای پایدار است که در حقیقت در مرز دانش قرار دارد و راهگشای توسعه همهجانبه در علوم و فنون نوین ارزیابی میشود. اکنون ایران یکی از معدود کشورهایی است که دانش جداسازی ایزوتوپهای پایدار را به شکل بومی توسط دانشمندان جوان خود کسب و اجرایی کرده است. در این مسیر تولید دستگاه «ایرانیوم» به دست متخصصان ایرانی و شکست انحصار تولید این دستگاه راهبردی صنعت هستهای که در سالهای گذشته فقط در اختیار سه کشور امریکا، انگلیس و آلمان بود از جمله موفقیتهایی است که به دست آمد. دانش دستیابی به ایزوتوپهای پایدار از حیث اقتصادی و نیز به لحاظ کاربرد آن در حوزههای مختلف از جمله در حوزه سلامت حائزاهمیت است. چنانکه یک گرم از یک ایزوتوپ میتواند برابر با چندین بشکه نفت ارزش اقتصادی داشته باشد. کما اینکه تولید هگزا فلوراید تلوریوم که شامل زنجیرهای برای جداسازی ایزوتوپ پایدار تلوریم ۱۳۰ است در نهایت به تولید ایزوتوپ ید ۱۳۱ منجر میشود که در تشخیص و درمان سرطان کاربرد دارد. فراتر از این اهداف، دستیابی به مرزهای دانش در حوزه کوانتوم در زمره محوریترین اهداف توسعهای چشمانداز ۲۰ ساله سازمان انرژی اتمی است. همچنان که کشورهای دارای فناوری هستهای پیشرفته به سمت دانش استفاده از انرژی همجوشی یا گداخت حرکت میکنند و جمهوری اسلامی ایران نیز از این مهم غافل نبوده است. برای قرار گرفتن در فهرست کشورهای صاحب تکنولوژی گداخت نقشه راه راهبردی در قالب سند چشمانداز طراحی شده است. صنایع هستهای ایران و سازمان انرژی اتمی امروز پرچمدار توسعه علمی و فناوری با جهت تجاریسازی است. ایجاد صنایع دانشبنیان علاوهبر ارزش افزوده قابلملاحظهای که در بخشهای اقتصادی و اجتماعی ایجاد میکند و عرصه را برای جذب و بهکارگیری نخبگان و سرمایهگذاران و فعالان اقتصادی گسترش میدهد با شعار سال یعنی «جهش تولید با مشارکت مردم» تطابق دارد. این شعار خط فرمان توسعه و پیشرفت کشور است تا حضور مردم را بخصوص در حوزه فناوریهای دانشبنیان افزایش دهد، پژوهش را در دانشگاهها تقویت کند و از این طریق علاوهبر توسعه منابع انسانی، به توسعه تحقیقات و پیشرفت فناوری از طریق تحقیقات شتاب ببخشد. همچنین برمبنای سند ۲۰ ساله، گامهای مؤثری در سالهای ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ در جهت دستیابی به ۲۰ درصد سبد برق کشور از انرژی هستهای در قالب طراحی و اجرای ابرپروژه ساخت نیروگاههای اتمی ۲ و ۳ در استانهای بوشهر، خوزستان، هرمزگان و سواحل مکران و شمال کشور برداشته شده است.
این اقدامات که دامنه گستردهای از نیازهای کشور را در خود جای داده و دستاوردهای آن در بخشهای مختلف به خدمت گرفته میشود، با مشارکت بخشهای گوناگون و متناسب با قابلیتهای کشور در اطلس جغرافیایی ایران به اجرا درآمده است.
تحقق این اهداف، مهمترین مأموریت سازمان و ترازوی سنجشی است که در پایان راه، ایران را بهعنوان یکی از قطبهای سازنده نیروگاههای اتمی در جهان معرفی میکند. طراحی و اجرای «سیاست نوآوری و درهای باز» نیز در همین راستا و با تمرکز بر زدودن وجه امنیتی ماهیت فعالیت هستهای کشور در دستورکار قرار گرفته است. سیاست «امنیتیسازی» موتور محرکهای برای جلوگیری از پیشرفت این صنعت بوده که از منظری قابل تأملتر، ایران را با موج تخریب روبهرو ساخته است بهنحوی که سعی دارند مسیر روشن و صلحآمیز آن را با حربه تحریم و ترور، تیره و تار سازند.
این در حالی است که جمهوری اسلامی ایران توانسته زیر سایه تلاش و دانش بومی دانشمندان خود، پاسخگوی نیازهایی باشد که دشمنان با تلاش برای تخریب، تحریم و منزویسازی ایران نتوانستهاند راهی برای بیپاسخ گذاشتن آنها بیابند. تازهترین نشانه این مهم را میتوان در همین روزها در ایران دید. سازمان انرژی اتمی در نخستین کنفرانس بینالمللی علوم و فنون هستهای، میزبان شمار زیادی از دانشمندان خارجی از نقاط مختلف جهان و بیش از ۵۰۰ نفر از اساتید دانشگاههای کشور است. برگزاری این نشست همزمان با حضور آقای «رافائل گروسی»، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، فرصتی است تا انباشت سوء نگرشهایی که در پی سیاستهای ظالمانه غرب، تحریمهای ظالمانهای را به کشور تحمیل کرده، با فروپاشی روبهرو سازد و زمینه را برای تبادلنظر درباره مسائل اختلافی ایران و آژانس فراهم سازد.
بیگمان از خوان گسترده توسعه صنعت هستهای ایران، کشورهای جهان نیز منافع خویش را خواهند جست، اما سهم و نصیب شهروند ایرانی فراتر از دیگران است. در صحنه اروپا و غرب، تبدیل ایران به یکی از قطبهای هستهای خاورمیانه، راه سرمایهگذاران پرشماری را به بازار و میادین انرژی خواهد گشود، اما در داخل ایران، این دستاوردها میتواند تأمینکننده نیازهای پایه و حیاتی همه اقشار و سطوح جامعه باشد. چنانکه دانشمندان برای تداوم و توسعه ابعاد پیشرفتهای فناورانه، راه هموار و روشنی درپیش دارند، مردم هم زیر سایه دستاوردهای بومی دانشمندان جوان کشور به زندگی لبخند خواهند زد و هزاران دانشجو و نخبه ایرانی که دشمنان سعی داشتند، آنها را در حصار محرومیت علمی نگه دارند به سوی افقها و فضاهای جدید خیز خواهند برداشت.